شیطان پرستی وعرفان های نوظهور

شیطان پرستی وعرفان های نوظهور

مقدمه

یکی از نیازهای فطری بشر، حق جویی و حقیقت طلبی است. بشر، در این مسیر، برای خدایابی و تأمین این معرفت، همیشه کوشیده است. عوامل متعددی باعث شده است بر عطش معنوی جامعه بشری امروز افزوده شود. هم اکنون ده ها فرقه و ایین های مدعی عرفان و معنویت خرد و کلان، در حال فعالیت و عضوگیری هستند.

بسیاری از اوقات، حق و باطل به هم درآمیخته اند و اهل باطل، هرگز رفتار یا اندیشه باطل خود را به صورت آشکار ارائه نمی دهند. بر این اساس، بسیاری از این ایین های عرفانی دروغین، سخنان نغز نیز دارند و اغلب بزرگان آن ها افرادی اندیشورند که سخنان خود را در قالبی زیبا ارائه می دهند. همین مسأله موجب گمراهی و انحراف بسیاری از افراد می شود.
تفكر غرب، يك سير نزولي از زَبَر به زير، از تفكر شهودي به جهان بيني تكنيكي، از آخرت نگري و معاد به تاريخ پرستي را پشت سر گذاشته است، به گونه اي كه منجر به بطلان تدريجي معتقدات معنوي شده است.
ما از اين جريان امروزه به «نهيليسم» يا «نيست انگاري» ياد مي كنيم كه «هرمان رائوشينگ» آن را مجموعه اي از آراء مي داند كه منكر هر گونه وجه امتياز ميان خير و شر هستند.
به عنوان مثال، نهيليسم نيچه به طور آشكارا، نابودي ارزش هاي ما بعد الطبيعي را مدنظر قرار مي دهد، و اين همان روندي است كه در دهه هاي بعد همچنان در غرب دنبال مي شود، اين جريان قوي در انديشة غرب به نفي ارزش هاي دين بسنده ننموده و متعاقباً در قرن بيستم، با تكيه بر «فرديت» و «آزادي شخصي» هر گونه آرمان عيني و نظام ارزشي را نفي مي كند و نوعي آنارشيسم قرن بيستمي را بنيان مي نهد كه به زعم «رائوشينگ» مبتني بر «غير واقعي شناختن همه واقعيت ها» مي باشد، يعني پوچي ، دوره اي كه در آن انسان نه به خدا ايمان دارد و نه به كفر، فقط به يك چيز معتقد است و آن پوچي است و بس.
بشریت در دنیای منهای معنویت امروز، با عقل مدرن خویش، به کدامین سوی روی آورده است؟ انسان پست مدرن عطشهای روحی و گرایشهای فطری خود را چگونه پاسخ می گوید؟ اساسا تعالیم باطنی بشر پسامدرن، تا چه اندازه با تعالیم وحیانی همخوانی دارد؟

بازگشت انسان مدرن به معنویت، فارغ از جنس و نسبت آن با شریعت، همان قدر شتابزده و پرشتاب است که ترک و دوری‌گزینی انسان عصر روشنگری از آن. هر آنچه امروز زیر تابلوی معنویت، ماورا و متافیزیک عرضه شود، بی‌تردید پرکشش و پرمخاطب است؛ چه سر در چاه طبیعت‌گرایی افراطی (ناتورالیسم) و عرفان‌های باستانی و بودیسم و هندوئیسم و سرخ‌پوستی و تعالیمی چون «یوگا» و «ذن» نهد و چه قدم در کوره راه شیطان‌پرستی و کابالیسم(تصوف یهودی) و بنیادگرایی مسیحی و سبک‌های نوین «مدیتیشن»(تمرکز کردن بر قوای باطنی که به حالتی شبیه به خلصه می‌انجامد) و «ریلکسیشن» (تعادل روحی پیدا کردن).

 

 

 


پدیده‌ عرفان‌های پست مدرن ( نو ظهور ) تنها به خرده فرهنگ‌ها، مرام‌ها و فرقه‌هایی با پیروان معدود اکتفا ننموده، قدم در سلطه سیاسی و فرهنگی جهان گذاشته است

تحفه‌های پست مدرنیسم فقط ارزانی مردمان مغرب زمین نشده است؛ که مشرقیان به ویژه ساکنان شرق اسلامی نیز از آن بی‌نصیب نمانده‌اند؛

تاریخچه

عرفان های نوظهور، جریانی هستند كه ۴ دهه از عمرشان می گذرد. قصه اين عرفان های دروغین از آنجا شروع می شود كه پس از كنار گذاشتن دین و اعتقادات مذهبی در غرب، بحران معنویت بنیاد تمدن غرب را متزلزل كرد و زندگی به سبك غربی برای مردم غیرقابل تحمل شد.

عرفان
 عرفان و يا در حقيقت عرفان به الله، به معناي شناخت خداوند است. عرفان سير معنوي و روحاني است كه انسان را از مرتبه كنوني به مراتب عالي‌تر و رابطه نزديك‌تر با خداوند مي‌ رساند و او را در دانايي و عشق و قدرت بي‌كران محو مي‌سازد. عرفان طریقی است که در آن فرد در پی ظهور و تجلی معشوق، خود را محو او می بیند. از دنیا و آنچه در آن است دل بریده و به تماشای معشوقه ی خویش (حضرت حق) مشغول می گردد.

 به تعبير قرآن انسان را در مراتبي نظير "افق مبين" و از آن هم بالاتر به "قاب قوسين" و "او ادني" سير مي‌دهد.
«عرفان»، شناخت ویژه ای است که از راه شهود درونی و دریافت باطنی حاصل میشود. البته شناخت های شهودی فراوانند؛ ولی همگی عرفان نیستند.

تفاوت عرفان اسلامی با عرفان های نوظهور غربی وشرقی(کاذب):

     1-عرفان اسلامی خدا محور است اما عرفان غربی انسان محور است وکلمه ای با لفظ خدا معنایی ندارد (ماتریالیسم= مادی گرایی) ارزش انسان در اسلام به قدری است که خدا هم به خودش اجازه نداده که ظلم فردی را نسبت به فردی دیگر ببخشد.اما تعریف غرب از انسان= انسان گرگ انسان است ویا«انسان پیشرفته و تکامل یافته میمون است».

     2- عرفان های نوظهور فقط درصدد پاسخ گویی به بعضی از ابعاد وجودی انسان است اما احکام الهی و عرفان اسلامی پاسخ گو به تمام ابعاد وجودی انسان است ؛ در نحوه برخورد باخود و نحوه برخورد با انسان ها و نحوه برخورد با طبیعت و نحوه برخورد با خدا که در هیچ یک از عرفان های نوظهور دیده نمیشود زیرا:

- اسلام دین حق و تحریف نشده ای است.

- قران ایات فراوانی در مورد نحوه ی برخورد با افراد را داراست

- عملکرد پیشوایان ما برایمان حجت وکافی است؛  زیرا بزرگترین سیاست تشکیل حکومت واداره ان است که پیامبر اسلام و علی(ع) و امام حسن(ع) این کار را کرده بودند و چون احکام اسلام محدود به مکان و زمان معینی نیست حکومت اسلامی باید در همه زمان ها ومکان هاباشد واین عین سیاست است پس سکولار مردود است.

 

 

 

 

    3- عرفان های نوظهور فاقد شریعت و حقیقت هستند ؛ فردی که عضوی از این عرفان هاست نمی داند که چه کار می کند؟ و می خواهد به کجا برسد؟ اما عرفان اسلامی ، شریعت و مخصوصا با حقیقت توأم است، از راه عقل و منطق اعتقاداتمان را اثبات میکنیم و می دانیم که هدف عرفان اسلامی قربة الی الله است

   انواع عرفان های نوظهور

    عرفان های کاذب به دو بخش عرفان های شرقی و عرفان های غربی تقسیم می شوند

    -از ویژگی های عرفان های شرقی این است که در ان عقلانیت و عدالت به چشم نمی خورد ، همچنین معنویتی است که در ان ظلم توجیه می شود

   - از ویژگی های عرفان های غربی این است که به ظاهر عقلانی است که در ان عدالت وجود ندارد

    بهترین تعبیری که می توان برای این عرفان ها استفاده کرد، استفاده از ایه « کلوا و الشربوا و لاتسرفوا» است که قسمت اول ایه « کلوا و الشربوا» می توان در مورد عرفان های شرقی استفاده کرد که ریاضت (سختی) کشیدن برای رسیدن به بعضی قدرت ها را مردود می داند ؛ از قسمت دوم ایه فوق« لاتسرفوا» می توان برای عرفان های غربی استفاده کرد که افراط کاری هایی در زمینه های اجتماعی ، فکری و حتی علمی دیده می شود که برای ترویج اعتقادات پوچ و نابود کنندشان و حتی ترویج عرفان هایشان (مانند شیطان پرستی) از انواع فیلم های علمی- تخیلی و کتاب ها و... استفاده می کنند

علل بوجود آمدن این جنبش ها

-           کاستی‌های ادیان سنتی، خصوصا عملکرد بد کلیسا و خودخواهی‌های آنها.

-          گرایش به معنویت که یک گرایش اصیل است، به همین دلیل برخی معتقدند که بشر در عصر بحران معنویت به این جنبش‌های معنوی نوین برای پاسخ گرفتن نیازهای امروز نیاز دارد.

-        مدرنیته شدن غرب و دور نگه داشتن مردم از معنویت به بهانه این که تکنولوژی می‌تواند جای همه چیز را بگیرد.

-        راحت طلب شدن مردم به خاطر بالا رفتن سطح مالی و توجه به مسایلی که آسان و سریع به دست می‌آید.

-        تجربه لذت معنوی که هر انسانی خواهان رسیدن به این لذت در مسایل معنوی است .

-        مسایل اقتصادی، که در برخی از این فرقه ها پولهای فراوانی از طرفدارانشان گرفته شده است. 

-        مسایل سیاسی، که برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود به تولید برخی از این فرق دست زده‌اند . 

-        اما علت اصلی پیدایش این جنبشها را می‌توان در یک نکته مهم دانست و آن این است که مردم در عصر حاضر وقت کمتری برای بالا بردن سطح معلومات دینی خود صرف می‌کنند و این خالی بودن آنها از معلومات مورد نیاز دینی، باعث شده که زمینه برای سوء استفاده دیگران فراهم شود.

این جنبش‌ها مدعی رفع کردن نیازهای انسان امروزی هستند و هر کدام با توجه به یکی از ابعاد انسان و یا نیاز او دستورالعمل‌هایی داده و از مخاطبین خود عمل به آنها را می‌خواهند .

 

 

 

 

 

 اسامی عرفان های نوظهور

 عرفان های نوظهور هندی(جدید):

 1- یوگا

2- اشو: با محبت شروع می شود و با رابطه نا مشروع پایان می پذیرد در ضمن بنام عشق و محبت وفا قربانی می شود

اوشو در سال 1931 میلادی در روستای کوچک «کوچ وادا » در ایالت «مادیا پراش » کشور هند به دنیا آمد ودر سال 1990 در سن 59 سالگی از دنیا رفت . او در دوران حیاتش به چندین نام شهره بود «راجا» وبعدها به «راجینش » ونیز «باگوان شری راجینش »شناخته می شد.

اوشو در ایالت اوریگان آمریکا ، شهری به نام راجینش پورام را به عنوان مرکز آیین خود قرار داد ، اما برخی گفته اند به دلیل فسادهای اخلاقی و جنسی بی حد و حصر اوشو و مریدانش ، در سال 1986 از آمریکا اخراج شد. عرفان اوشو عرفان بدون شریعت است عرفان بدون آسمان و خدا هست . عرفان زمینی و دنیوی است . اوشو بر این اساس ضد فلسفه است در تعبیری می گوید: فیلسوفان سگان تاریخ اند. ضد تکنولو‍ژی و ضد تمدن بشریت معاصر است . ضد استدلال برای همه چیز حتی برای خدا است . ضد اخلاق گرایی ، ضد فقه است . تشبیهات بسیار مستهجنی برای فقها و قانون گذاران بشر دارد . اساسا ضد قانون است . از راه عقل و ذهن نمی توان به حقیقت رسید و اگر انسان بخواهد از راه عقل به مقصد برسد دورتر می شود ، مثل سگی می ماند که می خواهد دم خود را با دندان بگیرد اما هرچه به سوی ان حمله ور می شود از ان دورتر می شود وبا افتخار می گوید من صاحب هیچ نظام فلسفی نیستم

اوشو هفت هزار سخنرانی کرده که سخنانش در هفتصد و پنجاه کتاب گرد آوری شده است . مریدانش سخنانش را نوشته اند ولی او اجازه ویرایش به سخنانش را نداده و گفته مطالب را همانطور که گفته ام باید به دیگران و نسلهای بعدی منتقل شود . کتابهای منتشر شده از او تا به حال به 33 زبان مختلف ترجمه شده کتابهای او تحت عنوان « غیر افسانه ای» پر فروش ترین کتاب در ایتالیا ،ژاپن و کره است. از مجموعه کتابهای او تاکنون بیش از 85 کتاب به زبان فارسی ترجمه شده است.

پنج ویژگی امانیستی «انسان محوری» در آیین اوشو به وضوح دیده می شود:
الف) محوریت انسان
ب) تأکید بر آزادی و اختیار انسان
ج) اعتقاد به توانایی فوق العاده ی انسان
د) طبیعت گرایی
هـ) مدارا

3- سای بابا:{اصلا خدا را قبول ندارند} ماموریت من اعطای شوق و شادی به شماست که هدف این است که از ضعف و ترس دورتان کنم ؛ ماموریت من پراکندن شادمانی است؛ قدرت من غیر قابل اندازه گیری است و

 

 

 

 

تولد من غیر قابل توضیح و غیر قابل درک است. بنیانگذار این مکتب ، « باگوان شری ساتیای با با » یا «سو آمی ساتیا سای بابا » می باشد .در سال 1926 میلادی در یکی از ایالت های هند به دنیا آمد و در سنّ چهارده سالگی مدعی شد از سوی خداوند برای هدایت همة آدمیان برگزیده شده است .وی دین خود را حاکم بر همة ادیان و ناظر به همة  آنها دانست و اصل دعوت را بر پایة پنج ارزش انسانی « حقیقت »،«پرهیزگاری » ، «صلح و آرامش» «عشق» و«پرهیز از خشونت»بنا نهاد .

سای بابا برای دعوت خود معبد بزرگی به نام «پراشانتی نیلا یام » به معنای «آشیانة صلح برین » تأسیس کرده است . وی در معبد به مناسبت اعیادی همچون کریسمس ، عید فطر ، عید نوروز ، سال نوی چینیان و هندوها ، مراسم بر گزار می کند . او پیش گویی کرده است که در سن 96 سالگی این جسم خود را ترک خواهد کرد و هشت سال بعد روح او در جسمی دیگر در شهر میسور به بدن فرد دیگری منتقل خواهدشد.

4- رام اللّه: این کلمه مرکب از دو اسم رام نام خدای آیین ویشنو یکی از آیین های بزرگ هندوستان و الله نام خدای متعال است و پیام نامگذاری این است که الله همان رام و رام همان الله است .این آیین در قرن پانزدهم میلادی و توسط شخصی به نام «شیخ کبیر »در هندوستان پایه ریزی شد.البته رهبر این آیین در ایران شخصی به نام «پیمان الهی » است. شیوة تبلیغی رام الله در ایران شبیه گولد کوئیست می باشد ، هر فردی برای آن که در حلقة رام الله باقی بماند ،باید هفته ای یک نفر جدید را به رام الله دعوت کند ، در غیر این صورت از دایرة پیروان رام  الله خارج خواهد شد. این آیین با نام هایی از قبیل «جریان هدایت الهی » ، «هنر زندگی متعالی » و «تعلیمات حق » به تبلیغ و ترویج افکار خود می پردازد

5- کریشنا

6- یوگاندا

7- دالایی لاما( تبت) هدف از زندگی جست و جوی خوشبختی است بدون اینکه دین داشته باشی یا نداشته باشی.

8-طالع بینی

9-مدیتیشن متعالی (تی ،ام ) در سال 1957 در هندوستان توسط شخصی به نام ماهاریشی ماهش یوگی ، پایه گذاری شد. در سال 1940 تا سال 1953 تحت تعالیم برخی از مرتاضان و معنویان هندی قرار گرفت و از سال 1957 به طور رسمی به آموزش شیوة ابداعی خود پرداخت ، اما رونق کار او از سال 1959 با آموزش های معنوی اش در آمریکا بود . وی نام روش معنوی ابداعی خود رابه دلیل سادگی و سهولت آن مدیتیشن متعالی نهاد. شیوة تعلیمی او(تی .ام ) به صورت رسمی در ایران تعلیم داده می شود و دارای نمایندة قانونی و رسمی است .وی تلاش زیادی کرد که به ایران بیاید، اما موفق نشد . ماهاریشی در سال 2008 در خانه شخصی خود در هلند ، از دنیا رفت . وی نیز هدف زندگی را توسعه وگسترش شادی و نشاط می دانست . او یکی از بزرگترین نمایندگان معنویت های سکولار و مدرن در دنیای جدید بود. راه وروش ماهاریشی متأ ثر از مدرنیته و

 

 

 

 

 

سازگار با اندیشه های سکولار و مادی گرای غرب است . وی کوشیده است ، قدرت های همچون « از نظرها پنهان » ، «پرواز در هوا» و« تسلط بر نیروی جاذبة زمین » را به صورت علمی آموزش دهد

 عرفان های نوظهور امریکایی

 1- پائولوکوئیلی (مهم در ایران){ مواد مخدر+ رابطه نامشروع} پائلو کوئیلو در سال 1947 میلادی در کشور برزیل در یک خانواده متوسط به دنیا آمد..پیشینة اخلاقی و اجتماعی بسیار منفی و تاریکی داشت. وی در تئاتر های ضد اخلاقی و مستهجن  نقش ایفا می کرد. با کمک یکی از دوستانش به نام رائول سیکساس ، مجموعة داستانهای کمدی سکسی به نام کرینگ – ها( Kring-ha)  را منتشر کرد. این مجموعه آن قدر مستهجن بود که حکومت وقت برزیل آن را به حال فرهنگ عمومی مردم مضر دانست و رائول وکوئیلو را به خاطر انتشار آن ها زندانی کرد. کوئیلو چندین بار تصمیم به خودکشی گرفت . در نهایت در یکی از مسافرت های خود به اروپا ، ادعا کرد که در آلمان با هاتفی غیبی ، مردی فرا واقعی ، آشنا شده است. آن مرد چندین بار در مکان های مختلف بر او ظاهر گشته و از او خواسته است تا دوباره به آیین کاتولیک ایمان بیاورد. آن مرد از کوئیلو می خواهد تا جاده ای را که به سوی سانتیا گو ختم می شود ، بپیماید. این جاده که میان اسپانیا و فرانسه کشیده شده ، یک جاده خاص مذهبی است که زائران مذهبی بسیاری این مسافت را طی می کنند.

در سال 1987 یک سال پس از انجام این فریضة دینی ، کوئیلو اولین اثر خود « زائر کوم پوستل» را در آن باره خلق کرد. در سال 2000 توسط مؤسسه گفتگوی تمدن ها به ایران دعوت شد .او خود را اولین نویسندة غیر مسلمانی می نامد که پس از انقلاب اسلامی به طور رسمی از ایران دیدار کرده است . به رغم اینکه در ایران قانون کپی رایت  وجود ندارد ، اما موفق می شود حق التألیف آثار چاپ شده اش را به طور مستمر دریافت کند.. کتابهای او تا به حال به 56 زبان دنیا ترجمه شده اند.وی جزء ده نویسندة برتر جهان به شمار می رود.در سال 1998 دومین نویسنده ای بود که آثارش بیشترین فروش را در جهان داشت. کتاب کیمیا گر او در سال 1376 جزء پر فروش ترین کتابهای سال جمهوری ایران بوده است.

2- اکنکار: اموزش عرفان با مصرف حشیش با برگزار کردن مجالس پارتی که در انواع مواد مخدر و دارو های روان گردان برای رفتن به حالت عرفانی و رسیدن به مدارج معنوی استفاده می شود و به رقص و... می پردازد.   « پائول توئیچیل » ، رهبر و بنیانگذار مکتب اکنکار ، اهل شهر کنتاکی آمریکا است .

وی «اکنکار » را به «دانش باستانی سفر روح » تعریف کرد و مدعی شد اکنکار کوتاه ترین راه و در نتیجه صراط مستقیم رسیدن به حقیقت است. وی از همان ابتدا کارگاه های آموزشی سفر روح را در کالیفرنیا بر گزار کرد و در سال 1971 از دنیا رفت . شصت کتاب او به چاب رسیده است .وی مدعی شد ، من رهبر معنوی جهان هستم وقبل از من 970 استاد دیگر وجود داشته است . نام شخصیت های همچون مولوی ، حافظ ، شمس تبریزی ،عطار نیشابوری ، فردوسی و... رانیز در زمرة استادان اک به شمار می آورد ! بعد از مرگ وی ، شخصی به نام داروین گراس جانشین او شد. تا سال 1981 استاد اک و رهبر اکنکار بود وسپس عزل شد . بعد از او شخصی

 

 

 

 

 

 به نام « هارولد کلمپ » جانشین وی شد. او تاریخچة تجربیات خود را در کتابهای «نسیم تحول » ، « روح نوردان سرزمین های دور » و « کودک در سرزمین وحش » به رشتة تحریر در آورد .

هر ساله در نقاط مختلف جهان سمینارهای اک برگزار می شود که هارولد کلمپ درآنها سخنرانی می کند.

 3- سرخ پوستی: بنیانگذار این نوع عرفان ، «کارلوس کاستاندا » است. بعضی این عرفان را «عرفان عقاب » نیز می گویند. کاستاندا این نوع عرفان را آیین ساحری یا جادوگری می نامد.

اودر سال 1968 نخستین کتاب خود رابا عنوان « آموزش های دون خوان » به چاپ رسانید.

دون خوان در آموزش هایی که می دهد از قوم تولِتک (Toltek)  سخن می گوید و آنها را به عنوان منبع دانش و معرفت معرفی میکند. کتابهای  کاستاندا به هفده زبان دنیا ترجمه شده است. در دهة شصت بسیاری از کتابهای او به زبان فارسی ترجمه شده و مورد استقبال و توجه بسیاری از خوانندگان قرار گرفت . هانری کربن یکی از طرفداران کاستاندا بود وبه نظر می رسید او نخستین کسی بود که کتابهای کاستاندا را به ایرانیان شناساند و موجب رواج تفکرات و اندیشه های وی در ایران شد.

یکی از تعالیم دون خوان که کاستاندا به آن عمل می کرد ، « از بین بردن و محو گذشته شخصی » است.      عرفان های نوظهور چینی

1-ذن بودیسم

2-فالون دافا :فالون دافا یا فالون گونگ روشی است که ادعای تزکیة ذهن و بدن را دارد . فالون دافا به معنای « تمرین چرخ قانون » است. این روش در سال 1992 میلادی به وسیله شخصی به نام لی هُنگجی در چین مطرح شد. فالون دافا بر پایة سه اصل بنیادین به نام حقیقت ، نیک خواهی و بردباری بنا نهاده شده است و برای تزکیة ذهن و بدن پنج نوع تمرین دارد. او می گوید : انسان در بدو خلقت ، دارای آن سه اصل بنیادین است و فطرتی حقیقت جو ، نیک خواه و بردبار دارد ، اما بعد در اثر تعاملات اجتماعی و تغذیه و تربیت های خاصی ، فطرت انسان آلوده می شود .

راه بازگشت به فطرت اولیه و سرشت نخستین ، انجام تمرین های فالون دافا است .لی هنجگی در زمان کودکی تحت تعالیم بوداییان و تائوئیست های قرار گرفت. هدف نهایی او از تزکیه ، از بین بردن رنج وسختی است . تعالیم این آیین تاکنون به بیش از 30 زبان زندة دنیا از جمله زبان فارسی ترجمه شده و در اختیار مردم قرار گرفته است .این گروه دارای سایتی فعال به زبان فارسی است که افزون بر آن که کتابهای اصلی این مکتب یعنی کتاب « فالون گونگ » و«جوآن فالون » رادر اختیار کاربران قرار داده است .

طبق آماری که در سایت های اینترنتی موجود است ، تاکنون فالون دافا در شصت کشور جهان بیش از یک صد میلیون طرفدار دارد که به منظور تزکیة جسم و روح ، روزانه تمرین های آن را انجام می دهند .همة فعالیت های این آئین وهمة آموزش های آن به صورت رایگان است و برای جذب افراد نیز هیچ محدودیتی قائل نیستند ؛ نه محدودیت سنی ،نه محدودیت جغرافیایی و نه محدودیت مذهبی .

 

 

 

 

 

کتاب اصلی لی هنگجی کتاب « نکات اصلی برای پیشرفت بشر » می باشد که در حقیقت کامل کننده یا شرحی بر کتاب « جو آن فالون» است

 عرفان های نوظهور یهودیت

 1- فرقه کابالا:کهن ترین ریشه این جریان به انحرافات و عصیان علیه مسیحیت در 7 قرن پیش ( قرون وسطی ) مربوط می شود که با عنوان "کابالا" خوانده می شد. مخالفت شدید و علنی با مذاهب به ویژه مذاهب آسمانی که در بیشتر موارد به پاره کردن کتاب های مذهبی و نا سزا گویی به مقدسات منجر می شود

 عرفان های نوظهورفراعلم(ماوراء الطبیعت)

عرفان های نوظهور مسیحیی

فرقه هندوئیسم
هندوئیسم مکتبی است که بنیانگذار خاصی ندارد. هندوها فقط اعتقاداتی دارند. که منشأ آنها مشخص نیست. البته اعتقادات هندوها با هم ثابت نیست. تنها موردی که می توان از آن به عنوان اعتقاد ثابت هندوئیسم نام برد، قانون تثلیث یا همان سه گانه پرستی است. که فرق متعدد هندو ها به آن پایبند هستند. خدایان سه گانه هندو عبارتند از: ویشنو- شیوا- برهما

در کنار این سه نام می توان به نام کریشنا هم اشاره کرد. کریشنا خدا نیست. اما تجسم عینی ویشنو در زمین است. ویشنو خدای خیر و خوبی و نگهدارنده جهان است. برهما خدای آفریننده جهان و بالاخره شیوا خدای مرگ ونابودی
در مذاهب هندی، خداوندگاری را کلاسیک نموده اند. شاگردان این مکتب و مکتبهای بـرآمده از آن مانند بودا و یـوگی ، پس از تشریفات خاصی که در معابد و خانقاههای خود در کنار رود گنگ انجام می دهند، در روز معینی در مقابل ویشنو که به صورت مجسمه سنگی در روی ارابه سنگینی حرکت می کند قرار می گیرند.
این شاگردان که در معابد تعالیم مقدماتی را فرا گرفته اند، در انظار عمومی، به تدریج با مجسمه ویشنو معاشقه کرده تا آنجا که تعدادی از آنان، خود را زیر ارابه انداخته و وجودشان را فدای ویشنو می نمایند.
این آئین، با اضافات و ملحقـاتی که دارد از دیر زمـان در هند رایج بوده، تدریجاً در ابعاد کوچکتر، در تمرینهای جوکی ، بودایی و ذن به گونه ای وارد شده است. و افراد این معبد های هندی، در اوقات معینی به ریاضتهایی اشتغال دارند.
با ورود مسیحیت به هند، خصوصاً در قرن نوزدهم میلادی تفکـرات هنـدوئیسم دچـار تحول عظیمی شده و فـرق جدیـدی مانند تئو سوفی پدید آمده اند. از فرق کلاسیک این آئین می توان به سبک ، برهمایی و کاست اشاره کرد.

 

 

 

 

 

 

 

فرقه یزیدیان

پیشینه آن به پیش از ورود اسلام به ایران باز می‌‌گردد، و تحت تأثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته ‌است و عقاید مهرپرستانه و ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشته‌اند. موسس و در واقع مجدد آن پس از ورود دین اسلام، «عدی ابن مسافر اموی» است. مقبره او در نزدیکی اربیل عراق واقع است.

آن‌ها معتقدند خدا نخستین موجودی را که خلق کرد، شیطان یا همان ملک طاووس بوده است. ذات ملک طاووس با ذات خدا یکی است و پس از ملک طاووس به شش ملک دیگر قائلند که رابط بین خدا و خلق هستند.و آنکه راه نیک و بد را به انسان نشان می‌دهد همانا ملک طاووس است.ملک طاووس اهریمن نیست، و از ارکان آفرینش به شمار می‌‌رود.

یزیدی‌ها شیطان را به عنوان معارض و خصم خدای متعال نمی‌پرستند، بلکه شیطان را ملکی می‌‌دانند که هرچند سبب طغیان و سپس مغضوب درگاه الهی شد، شورشی که بر حق و از روی حکمت خداوند می‌‌دانند ولی او به جهنم افتاد، 7000 سال در آنجا بگریست چندانکه هفت کوزه از اشک دیدگانش پر شد و مشمول لطف و بخشش پروردگار گردید.

آن‌ها‌ به‌ تناسخ‌ ارواح‌ عقیده‌ دارند،به عقیده آنها ارواح دو قسمند:

اول شریره که در حیوانات بد جنس حلول می‌‌کنند و همیشه در عذابند.

دوم ارواح پاک که در فضا پرواز می‌‌نمایند تا برای مردم زنده اسرار کائنات و مغیبات را کشف نمایند و این ارواح با عالم غیب در تماس دائم هستند.

آنان معتقدند که روزه سه روز است و مسلمانان اشتباها سی روز را روزه می‌‌گیرند. برای آنها خوردن گوشت خروس حرام است زیرا ملک طاووس به شکل خروس است. آنان همچنین کاهو نمی‌خورند وآن را بدترین خوردنی می‌‌دانند، چون شیخ عدی آن را حرام کرده است. همچنین تراشیدن سبیل را حرام می‌دانند. یزیدی حق ندارد آب دهان خود را بر زمین بریزد، زیرا این عمل اهانت به طاووس ملک است. نام شیطان یعنی ملک طاووس جایز نیست برده شود، یا اسمی شبیه به آن مانند کلمة شیطان، قیطان، شر و شط و شبیه اینها و نیز لفظ ملعون یا لعنت را هم نباید بر زبان بیاورند

مـراسم حج يزيديان هـر ساله در پرستشگاه لالش برگزار می گردد. لالش روستائى است در مركز كردستان عراق. پرستشگاه لالـش كه به آتشكـده‌اى بزرگ شبیه است، در مـركز اين روستـا بر فـراز تپه‌اى بنا شده كه خيلى قديمى است. مراسم حج در طول سه روز برگزار شده و چندين هزار نفر برای زيارت، آنجا جمع می گردند. نه تنها از كردستان عراق كه از سوريه و ايران و حتی اروپا نيز عده ای در این مراسم شرکت می کنند. پرستشگاه لالش از سه قسمت تشكيل می شود: شبستان، محـوطه حيـاط و صحـن دوزخ (جـائيكه مـراسم حج در آن برگزار مـی شود). بزرگان فرقه (که به شیخ معروف هستند) دور سالن بزرگ نشسته‌ و نظاره گر مراسم هستند. از جمله موارد دیده شده در مراسم، پذیرایی با ماده ای قهوه‌اى رنگ به تيرگى قير است که در استكان هائى به كوچكى انگشتانه، می ریزند که در تلخى نظیر ندارد.

 

 


از آداب این مراسم این است که همه باید با پای برهنه در دوزخ حاضر گردند.
سردر عمارت مربوطه مثل سردر همه مساجد و كليساها پر از نقش و نگار است. اما آنچه جلب توجه می كند نام ملك طاووس است كه به صورت سنگ برجسته بر ديوار نقش بسته است.
و اما دوزخى كه در پرستشگاه لالش ساخته شده، تنها چند دخمه غار مانند تار و تيره دارد. با خمره هایى كه كنار هم چيده شده اند و رويشان رنگ مشكى ريخته اند تا فضا را ترسناكتر كنند. درهاى دخمه آنقدر كوتاه هستند كه بايد خميده از آنان عبور کرد.
بخـش مهـم و تعيـين كننده اين مـراسم، جـدا از گـره زدن به پارچه‌هایى كه به ستونهائى بسته شده‌اند (مثل دخيل بستن) و طواف كردن دور مقبره‌اى (كه گور شیخ عدی و برخی قدیسین يزيدى است)، پرتاب دستمال به سنگ برجسته‌اى است كه از ديواره غار بيرون زده است.
اصلى‌ترين مرحله حاجى شدن اين است كه با چشمان بسته از فاصله هفت مترى دستمال سياهى را كه به بزرگى چارقد زنان كرد است، به طرف آن سنگ پرتاب کنند. اگر در سه بار دستمال به برجستگى سنگ گير کند، حج‌ آنان قبول شده است. وگرنه بايد روز ديگر برگردند و دوباره تلاش كنند. در پایان، بعد از مراسم باید گاوی را نیز قربانی نمایند.
فرقه ایزدیه
فرقه یزیدیه جدید نام خود را به ایزدیه تغییر داده اند . آنان خود را به قبل از اسلام نسبت داده و با زرتشت مقایسه می کنند . اعمال و عبادت آنان متفاوت از فرقه یزیدیه (قدیم) بوده . آنان در گذشته مانند مسلمانان نماز می خواندند و حج می رفتند که در فرقه ایزدیه نماز و حج آنان متفاوت شده است.
آئین بودا
این آئین ابتدا در هند ظهور یافته، سپس به آسیای میانه و بعد از آن در زمان ظهور مسیح علیه السلام به آسیای شرقی کشیده شده و در چین و ژاپن فراگیر گردیده است. آئین بودا فرق مختلفی دارد. آئینهایی مانند جینیسم و یوگا از فرقه های بودیسم می باشد، که تا اروپای غربی نیز کشیده شده است. به طوری که بودیسم اروپایی یکی از شناخته شده ترین آن فرقه هاست.
همانطور که در مکتب هندو گفته شد، تفکرات مسیحی بر هندوئیسم تأثیر گذاشته و مکتب تئوسوفی شکل گرفت. این اتفاق برای بودیسم نیز افتاده و گرایشهای اصلاحی نیز در آن پدید آمده و منجر به تولد بودیسم غربی گردید. که مرکزیت کنونی آن در بریتانیا می باشد.
اودین
یکی از ادیان اسکاندیناوی اودین می باشد. خدای این دین همان اودین است که خدای جنگاوری می باشد، اودین بزرگترین خدا بوده که در میان وایکینگها بسیار محبوب بوده است.
سـربازان بر روی نیزه ها و سپـرهای خود نقـش او را حک می کـردند که نشان خشم و حمله وحشیانه سپـاهیان

 

 

 

 

 

 

بود که با بی رحمی می جنگیدند. اودین در میان ژرمن ها به وودَن معروف بوده است.
اودین تمام قدرت خود را از راه جادوگری و ثروت بدست آورده و با ارواح نیز در ارتباط بوده است.

دین هوپی
سرخپوستان آمریکای شمالی به این دین معتقد بودند. این دین چند خدایی را به اوج رسانده است. برخی از خدایان این دین عبارتند از:
1- سوتونگ ناگو: خدای آسمان
2- ماسوا: خدای خاک و مرگ
3- تاوا: خورشید پیر
4- کاچیناها: ارواح نیاکان و...

دین بَتَک توبا
این دین در حوالی اندونزی و سوماترا در قدیم رایج بوده و اکنون نیز پیروانی دارد. از اعتقادات رسمی این دین، اعتقاد به طبقات عالم است که سه طبقه می باشد. در طبقه اول که به نام موله جادی معروف است، خداوند و پسرانش زندگی می کنند. طبقه وسط محل زندگی انسان است و طبقه زیرین محل زندگی ناگه پادوهَه اژدهای عذاب است.
از رسوم این دین و از پایه های آن، آدم خـواری است. که طبق اعتقادات آنان باعث می شود، انسان قدرت های انسان خورده شده را بدست آورد.
با نگاهی به سبک و سیاق ادیان غیر الهی و مادی در می یابیم که همگی از یک آبشخور تغذیه می شوند. البته در طول تاریخ و بسته به منطقه جغرافیایی این ادیان، گرایشات و اعتقادات متفاوتی در آنها وجود دارد. اما نکته مشابه در تمامی آنها، شیطانی بودن آنهاست.
سوزاندن بدن مردگان (بودیسم)، سوزاندن زن در صورت فوت شوهر (برخی فرق هندوئیسم)، زنده دفن کردن زن در صورت مرگ همسر (بومیان آفریقا)، زنده دفن کردن کنیزکان و غلامان (برخی قبایل آفریقایی و عرب جاهلیت)، زنده بگور کردن دختران (اعراب جاهلیت)، قربانی کردن دختران خردسال در اعیاد سالیانه (قبیله اینکاها)، قربانی کردن پسران در مراسمات آئینی (قبایل اسکاندیناوی) و... همگی از رسوخ روحی شیطانی، در ادیان غیر الهی حکایت دارد.

نمادها:

از دوران بسیار کهن همواره ادیان و فرقه های مذهبی مختلف از نمادها به عنوان نشان و سمبل آرمان و ایده های اقناع کننده خود، و وسیله ای برای همبستگی و نزدیکی میان پیروان خود استفاده کرده و می کنند. این نمادهای مذهبی در اغلب آثار هنری(سفالینه ها، دیوار نوشته ها و نقاشی های) بر جای مانده از سده های دور خود را نشان می دهد. 

 

 

 

 

- تایجیتو:
تایجیتو و یا یین و یانگ مفهومی است در نگرش چینیان باستان به نظام جهان. یین و یانگ شکل ساده‌شده‌ای از مفهوم یگانگی متضادها است. از دیدگاه چینیان باستان و تائوباوران، در همه پدیده‌ها و اشیاء غیر ایستا در جهان هستی، دو اصل متضاد ولی مکمل وجود دارد. یین و یانگ نشان دهنده قطب‌های مخالف و تضادهای جهان هستند. البته این بدان معنا نیست که یانگ خوب است و یین بد است، بلکه یین و یانگ مانند شب و روز یا زمستان و تابستان بخشی از چرخه هستی هستند.
 وقتی تعادل و احساس خوبی به وجود می‌آید که تعادل بین یین و یانگ برقرار باشد. نقطه‌های متضادی که داخل شکل یین و یانگ دیده می‌شود به این مفهوم است که یین وقتی به حداکثر خودش برسد، و می خواهد تمام شود در درونش یانگ را دارد و وقتی هم که ینگ می خواهد به حداکثر خود برسد در درونش یین را دارد. یعنی وقتی یکی تمام می‌شود، دیگری در درونش رشد می‌کند و این چرخه ادامه پیدا می‌کند. یین و یانگ به ترتیب نام اصل‌ها یا نیروهای مکمل مادینه و نرینه جهان در فلسفه ذن و تائوئیسم است که همه وجوه زندگی را در بر می‌گیرد. یین در لغت به معنای سمت سایه گرفته تپه است و یانگ سمت آفتاب‌رو. یین معمولاً مترادف زمین شمرده می‌شود که تاریک و سرد است و هر چیز بدی به آن نسبت داده می‌شود و یانگ مترادف آسمان است و روشن و گرم و خوب شمرده می‌شود.

- ستاره پنج پر یا پنتاگرام:
ستاره پنج‌پر یا پنتاگرام شکلی هندسی است که از پنج خط تشکیل شده و به شکل ستاره است. کلمهٔ «پنتاگرام» از کلمه یونانی(ν) منشا گرفته‌است که به معنی پنج خط است. پنتاگرم به عنوان سمبلی ارزشمند در یونان و بابل قدیم مورد استفاده قرار می‌گرفته، پنتاگرام دارای گرایش‌های جادویی نیز می‌باشد. نشانه ستاره صبح، بسیاری از کسانی که پیرو نوپگانیسم یا مهرپرستی هستند از این سمبل استفاده می‌کنند. (مهرپرستی آیینی رازآمیز بود که بر پایه پرستش مهر(میترا) ایزد ایران باستان و خدای خورشید، عدالت، پیمان و جنگ، در دوران پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد). در قرون وسطا مسیحی‌ها ستاره پنج پر را به عنوان طلسم ضد شیطان و عجوزه‌ها به کار می‌بردند ستاره پنج پر در زمانی نشانه شهر اورشلیم بوده‌است همچنین شیطان پرست‌ها نیز آن را با یک بز که ریشش در ضلع پایین گوش‌هایش در دو ضلع وسط و شاخهایش در دو ضلع بالا بود به کار می‌برده‌اند.در مهرپرستی نیز به عنوان سمبل اصلی شناخته شده‌است و به عنوان نشانه‌ای از پنج عنصر خاک، آب، باد، آتش و زمین است. نامی که به شیطان تعلق دارد. این علامت در مراسم‌های مخفیانه و جادوگری برای احضار ارواح شیطانی استفاده می‌‌‌شود.

پنتاگرام شیطانی نمادی پیچیده است که از ترکیب ستاره پنج پَر با سر بز به وجود آمده است و این نوع استفاده درعین این که جدیدترین مورد استفاده از پنتاگرام است به همان اندازه شناخته شده ترین و جدال آمیزترین نوع استفاده از پنتاگرام نیز به شمار می‌‌‌آید. پنتاگرام شیطانی همیشه وارونه است با یک رأس رو به پایین و دو رأس

 

 

 

 

 

رو به بالا. این علامت نشانی از جادوی سیاه است که حاکی از پیروزی ماده و آرزوهای فردی بر عقاید و تعصبات دینی و مذهبی است.

پنتاگرام نماد ونوس الاهة زیبایی و عشق شهوانی مادینه است. که به سمبل اصالت انسان و اومانیسم تبدیل شد.

نماد باستانی پنتاگرام در شیطان پرستی مدرن نمادی از هوس‌ها و لذت‌طلبی بشری و آزادی در برابر مسائل جنسی به حساب می‌‌‌اید.

-ستاره داود:
ستاره داوود، مهر سلیمان، نگین سلیمان یا خاتم سلیمان شکلی مرکب از دو مثلث متساوی الاضلاع یکی رو به بالا و دیگری رو به پایین که روی هم قرار گرفته، تشکیل شده‌است. این نشان در ادیان و عقاید مختلف، به خصوص یهودیت امروزی کاربرد دارد. اولین بار که این نشان در کابالای یهود ثبت شده در قرن ۱۲ میلادی توسط "یهودا حدسی" بوده است. برخی از یهودیان اعتقاد دارند که ستاره داوود نشانه آمیزش نهایت و بی نهایت، جهان دیدنی و جهان نادیدنی است. بر طبق نظر برخی علمای تورات این ستاره شش گوشه دارد که نشان از شش روز هفته است. مرکز ستاره را نماد روز هفتم می‌دانند که روز استراحت است. این معنا به نوعی همان جامعیت و تقدس عدد هفت است. بجز یهودیت، این نشان در ادیان و عقاید بسیاری مانند مسیحیت، زرتشتی، هندو، بودایی، اسلام کاربرد داشته‌است. امروزه در برخی عقاید و گروههای سِرّی مانند اشراقیون و فراماسونها از این نشان استفاده می‌شود. اما گمان می‌رود که این نشان برای اولین بار توسط ادیان شرقی و بخصوص در دین هندو استفاده شده باشد. در این دین، این ستاره نشان تعادل فکر و توازن بین خدا و انسان است.

- شمعدان یا منوره:
مِنوره شمعدانی هفت ‌شاخه است که بیش از سه هزار سال نماد اصلی آیین یهود بوده است؛ این نماد در سال‌های اخیر جای خود را به ستاره داوود داده است. در پرستشگاه های یهودی از این شمعدان استفاده می‌شد. برخی از مفسران یهودی، منوره را نماد بوته سوزانی دانسته‌اند که به روایت تورات، موسی به واسطه آن با خدا سخن گفته است. گروهی دیگر نیز شاخه‌های منوره را نماد شش روزه هفته و شاخه وسط را نماد روز مقدس سبت(شنبه) دانسته‌اند.

- صلیب شکسته یا سواستیکا:
صلیب شکسته یا گردونه خورشید یا سواستیکا و یک چلیپا با شاخه‌های ۹۰ درجه به سمت راست یا چپ است. که معمولاً با جهت افقی یا گوشه‌هایی با زاویه ۴۵ درجه می‌باشد. در شکل هندی نقطه‌هایی در هر ربع آن قرار می‌دهند. سواستیکا از واژه سانسکریت "svastika" مشتق شده و به معنای خوب برای بودن است. در فرهنگ هند و اروپایی، این نشان بر روی اشیا یا مردم ایجاد می شد تا برایشان شانس بیاورد. این نشان برای هزاران سال متداول بوده است، خصوصاً به عنوان یک نماد هند در کتاب های مقدس، به معنای بخت، برهما یا سامسارا (تولد دوباره). امروزه این نشان معمولاً در آثار هنری هندی و معماری کنونی و باستانی هندو و نیز در خرابه‌های

 

 

 

 شهر تاریخی تروآ دیده می شود. همچنین چلیپای شکسته در بسیاری از هنرها و طراحی‌های تاریخ بشری پدیدار می‌باشد، نشان بسیاری از چیزها، همچون خوش اقبالی، خورشید در آئین مهر پرستی، برهما یا هندوها بود. در غرب، چلیپای شکسته با نام سواستیکا به عنوان نماد نازیسم شناخته می‌شود. چلیپای شکسته همچنین به عنوان «نماد خلاقیت-زندگی فعال و به عنوان نشان«طرفداران آلمانگرایی» شناخته می‌شود.

- چرخ دارما:
بوداییان بر این باورند که در ۱۵۰۰ سال حکومت بودا در هند، آموزه‌های بوداگرایی سه بار دستخوش دگرگونی شده‌اند و در این باره اصطلاح «سه بار گردش چرخ آیین» را بکار می‌برند. چرخشگاه هر کدام از این دوره‌ها را هم هر ۵۰۰ سال میپندارند. بن مایه‌ای که همه این آموزه‌ها به آن پایبند بوده‌اند که هیچ چیز این جهان هستی پاینده و پایدار نیست. اصطلاح چرخ آیین (چرخ دارما) بعدها در میان بوداییان تبت محبوبیت زیادی پیدا کرد و در موارد دیگری بکار رفت.. بر روی و در درون این چرخ‌ها افسون‌هایی (مانتراهایی) نوشته شده‌است. افسون‌ها سخنانی ژرف به گونه‌ای بسیار نمادین هستند. بوداییان بر این باورند که چرخاندن این چرخها مانند این میماند که شخص (بصورت نمادین) همه متون درون آن را خوانده‌است.

= عدد 666 و FFF :ششمین حرف انگلیسی که متناظر عدد666 است. از نمادهای شیطان‌پرستی است. 666 علامت انسان، نشانه جانور (هیولا) این عدد به گفتة مکاشفة یوحنا که یک یهودی تازه مسیحی بود، عدد شیطان معرفی شده است.

-ابلیسک(obelisk)
مشهودترین نماد شیطان‌گرایی ستون چهار ضلعی بلندی است به نام ابلیسک، که سمبلی از «رع» خدای خورشید در مصر بوده است. بزرگ‌ترین ابلیسک دنیا در واشنگتن ساخته شده که ارتفاع آن به 555 متر می‌‌رسد این ابلیسک در نزدیکی کنگره و خانه اصلی فراماسونری است و رئیس جمهور‌های آمریکا سوگند خود را در پای آن یاد می‌‌کنند

- سر بز (Goat Head)
بز شاخدار، بز مندس (همان ba'al بعل خدای باروی مصر باستان) این یکی از راههای شیطان پرستان برای مسخره کردن مسیح است؛ زیرا مسیحیان معتقدند مسیح همچون یک بره‌ای برای نجات ایشان قربانی شده است. به خصوص که آن‌ها بز را نماد شیطان و در برابر بره می‌‌دانند شیطان پرستان این آرم را انتخاب کرده اند.

- صلیب وارونه( pown cross upside )
صلیب برعکس نشانی از طغیان، سرکشی در برابر فرهنگ مسیحی است. صلیب وارونه نشانه استهزا و رد کردن مسیح می‌‌باشد. گردنبندهای آن توسط شیطان پرستان زیادی به کار می‌‌رود. این علامت را می‌‌توان همراه خواننده‌های راک و روی آلبوم‌های آنها دید.

- چشم شیطان ( All Seeing Eye)
چشم شیطان یا چشمی که به همه جا می‌‌نگرد، آنها معتقدند که این چشم شیطان است و کسی که قدرت کنترل

 

 

 

 

 

آن را دارد بر تمام دارایی‌ها حکومت می‌‌کند. این علامت در پیشگویی‌ها به کار می‌رود. جادوها، نفرین‌ها، کنترل‌های روحی و تمامی انحرافات تحت این علامت کار می‌‌کنند. این علامت روشنفکران است. بر روی پول رایج ایالات متحده آمریکا این علامت اساس نظم نوین جهانی است.

- هرج و مرج(Anarchy)
این علامت به معنای از بین بردن تمام قوانین می‌‌باشد. به عبارت دیگر هرچه تخریب کننده است تو انجام بده یعنی همان قانون شیطان پرستی، این علامت توسط پانک‌ها، هوی متالها و راک‌ها به کار می‌‌رود.

- ضد عدالت (Anti Justice)
تبر رو به بالا علامت عدالت روم باستان بوده است، شیطان پرستان علامت واژگون شده آن را نشانه ضدعدالت یا شورش و طغیان می‌‌دانند. فمنیست‌ها از دو تبر رو به بالا به معنی مادر سالاری باستانی استفاده می‌‌نمایند.

 

 

 

تاریخچه شیطان پرستی

شاید بتوان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد. در اکتشافات به دست آمده در آمریکای جنوبی یکی از قبایل این قاره که اعتقاد بسیاری به خوب و بد داشتند شیطان را پرستش می‌کردند. در زمانهای قدیم انسانها در برابر هر چیزی که قدرت مقابله با آن را نداشتند و از درک آن عاجز بودند، تسلیم می‌شدند و سجده می‌کردند. و این پرستش ها در شب جلوه ای دیگر به خود می گرفت.
حتی قربانیانی را از انسان به شیطان هدیه می‌کردند. که مکانهای انجام مراسم قربانی هنوز وجود دارد و اجساد مومیایی به دست آمده و نوع کشته شدن ها نشانگر قربانی شدن این انسانها (که در آنها بیشتر زنان به چشم می‌خورند) است.
در آفریقای مرکزی و در دشتها و کویرهای سوزان این قاره نیز در قبایلی که معروفترین آن قبیله "اوکاچا" می‌باشد، شی

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضالو
تاریخ : دو شنبه 2 ارديبهشت 1392
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: